کد مطلب:36599 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:134

نمونه هایی از استغنای خداوند در قرآن











در قرآن در خصوص استغنای خداوند نمونه های روشنگری آمده است كه معنای فقر و غنا را در نسبت با خداوند آشكارتر می سازد: نمونه ی نخست، مسئله ی «ایمان و اطاعت» است. خداوند در خصوص دعوت به طاعت می فرماید:

و من كفر فان الله غنی عن العالمین (آل عمران، 97)

هر كس از طاعت سر بپیچد بداند كه به خداوند زیانی نخواهد رساند.

انسان خود محتاج ایمان و طاعت است، نه خداوند. در حقیقت خداوند به مومنان و به همه مردم می آموزد كه اگر شما را به چیزی فرمان می دهیم سودش به شما می رسد نه به خدا و شما بدان محتاجید نه خداوند غنی.

این معنا در خصوص «انفاق» نیز آمده است:

و من یبخل فانما یبخل عن نفسه و الله الغنی و انتم الفقراء

(محمد، 38)

هر كس بخل ورزد، از خود بخل ورزیده است (و به خود زیان رسانده است). خداوند بی نیاز است و شما نیازمندید.

[صفحه 126]

یعنی آدمیان خود محتاج «انفاق» هستند، نه خداوند.

همین معنا در باب «مجاهدات» نیز بیان شده است:

و من جاهد فانما یجاهد لنفسه ان الله لغنی عن العالمین

(العنكبوت، 6)

هر كس مجاهدات كند، برای خود و به سود خود كرده است (خداوند به مجاهدات مردم محتاج نیست)، او از همه كس و از همه چیز غنی است.

از مجموع این آیات آشكار می شود كه آدمیان به مجاهدت، به ایمان، به طاعت و بالاتر از اینها به مغفرت خداوند نیازمندند. و در مقابل، خداوند از اینگونه امور مستغنی است.

اینگونه حاجات پس از وجود یافتن انسان و به علت زیستن وی در این دنیا و سفر كردنش به دنیای دیگر پدید آمده اند. شاید كسی مدعی شود كه اگر امر به اختیار او می بود به این دنیا نمی آمد تا به این امور محتاج شود. اما آدمی باید بداند كه دنیا و قرار و قاعده ی آن به میل این یا آن فرد خاص نیست. اساسا این امر محال است و به فرض شدنی بودن، چرا جهان باید به میل این فرد خاص و نه آن دیگری بگردد؟ حقیقت آن است كه بر این جهان بیش از یك اراده حاكم نیست و این اراده از آن خداوند است. به هر تقدیر آدمیان اكنون در این جهان زیست می كنند و لاجرم باید پروای آینده ی خود را داشته باشند و بكوشند تا حاجات خود را برآورده سازند.

همچنانكه گذشت اهم این نیازها عبارت اند از مجاهدت، انفاق، ایمان و اقبال به خداوند. انسان اگر این نیازها را نادیده بگیرد با سرنوشت خود بازی كرده است.


صفحه 126.